خرمهره فروش را گویند. (برهان قاطع). خرّاز. خرزی. خرّازی. مهره فروش: بر سر بازار دانش چون نهد دکان که هست رونق پلچی فروشان بیشتر از جوهری. ابن یمین. من گرفتم عطاردی بخرد کو هنررا کسی که مشتری است چون به نزدیک اهل عصر کنون مرد پلچی فروش جوهری است. ابن یمین
خرمهره فروش را گویند. (برهان قاطع). خرّاز. خرزی. خرّازی. مهره فروش: بر سر بازار دانش چون نهد دکان که هست رونق پلچی فروشان بیشتر از جوهری. ابن یمین. من گرفتم عطاردی بخرد کو هنررا کسی که مشتری است چون به نزدیک اهل عصر کنون مرد پلچی فروش جوهری است. ابن یمین
مرائی. (یادداشت مؤلف). متظاهر به صلاح. ریاکار: منمای و مشنوان عمل خویش را به خلق زیرا عمل نهفته ز هر چشم و گوش به نشنیده ای که پیر هریوت چه گفته است سبزی فروش شهر ز نیکی فروش به. خواجه عبداﷲ
مرائی. (یادداشت مؤلف). متظاهر به صلاح. ریاکار: منمای و مشنوان عمل خویش را به خلق زیرا عمل نهفته ز هر چشم و گوش به نشنیده ای که پیر هریوت چه گفته است سبزی فروش شهر ز نیکی فروش به. خواجه عبداﷲ